رامتین مامانم فهمیده با تو حرف میزنم بیچارم میکنه
دیشب داشتم با پارسانا تو روبیکا درباره رفتن ویستا و دلتنگی‌ها تو حرف میزدم من گفته بودم دیشب دلم خیلی برا رامتین سوخت کمکش کردم حالش بهتر شه مامانم با اری رفته بودن اینارو خونده بودن منم حرفامون و با پارسانا پاک نکرده بودم مامانم همه اینارو خونده میخواد بیچارم کنه با اری نشستن رمز عبورمو عوض کردن دیگه فکر نکنم بتونم بیام بیان الان از مامانم تو واتساپ پرسیدم چرا رفتی رمز عبورمو تغیر دادی هنو جواب نداده مامانمم دیگه الان فهمیده میام با تو حرف میزنم بقیه مهم نیستن چون اونا دخترن توکه پسری مامانم دعوام میکنه شاید کلا نتونیم بیایم تو هر بحثی من باید کتک بخورم یادت باشه اگه دیگه نیومدم بعدا که دوباره راضی شد برام دوتا کارو بکن خیلی اونروز هم کیف داد باهم حرف زدیم
ویستا خیلی دوست دارم مواظب خودت باش
محنا و لاو تازه لاهاتون اشناشده بودم شمارم خبلی دوست دارم لاو یادت باشه بهت اونی نمیگم
اونیییییی ریحون تو که از همه بهتری برای اولین بار من از تو زودتر رفتم کاش میتونستم عکستو قبله رفتنم ببینم خیلی دوست دارمممم از همه بیشتر اون راضی که بهت گفتم اگه میخوای به اون شخص بگی بگو ینی حتما بگو میخوام بفهمه خیلی دوست دارمممم مواظب خودت خیلی باشششش
نورا نیکا که خمیشه هستین که هیچی کککک
بهارم خیلی دوس دارم ولی نمیتونم ازت خدافظی کنم
رامتین اونشب خیلی حال کردم باهات حرف زدم خیلی یادت باشه اگه برگشتم دوتا کارو برام بکنی ریحونم میخوا بچیزی بعدا از طرفه من بهت بگه واسه دعوا‌هایی که باهات کردم معضرت میخوام آبجیتو اذیت نکنی‌هاا گناه داره درکل خیلی باهام خوب رفتار کردی و عکسه اری رو پیدا کن خیلی دوس داشتم اونشب عکسمو بهت نشون بدم ولی نشد دیگه خیلی دوست دارم مواظب خودت باش
اگه کسی رو یادم رف ببخشید دیگه درکل خداحافظتونننن همگی مواظب خودتون باشین خیلیییی دوستون دارم ویستا رو رامتین غیرتی نشو حرف دلم بود خواستم بهش بگم
ریحون حتما به اون شخص بگو رازمو
بازدید : 198
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 17:22
